استراتژی طنز در ادب کلاسیک فارسی

ساخت وبلاگ

محمود علی اصغری:
**استراتژی طنز در ادبیات کلاسیک فارسی و طنز سیاسی صابر**
جایگاه ادبی-هنری میرزاعلی اکبر صابر اگر نه در دوران مشقت بار زندگی خصوصا پس از زندگی وی نزد مردم آذربایجان شوروی متعالی و با تجلیل شایان همراه شد.
افکار سیاسی هنری صابر به شدت از احوالات سیاسی اواخر قرن نوزدهم قفقاز و تحولات روسیه متاثر بوده و وی همیشه تجارب تلخ تاریخی انقلاب نخستین روسیه را مد نظر داشته است.(از صبا تا نیما،ج دوم:۴۷)همچنین تاثیر وی بر طنز نویسی عصر بیداری و مشروطه ی ایران بر کسی پوشیده نیست.
اما آنگونه که در تحقیق دوست بزرگوارم جناب سجادی آمده "در ادبیات قدیم ایران طنز به معنایی که شناختیم...و سرتاسر ادبیات حجیم هزار ساله ی ایران به آثار طنزآمیز که هدف آن اصلاح و تزکیه باشد بر نمی خوریم..."بنا به قول صابر"فارس شاعری چوخ سوزلرینی بیزدن آپارمیش"
و اینکه هجویات فارسی عموما جنبه ی شخصی داشته اند..."مجال تحقیق و کنجکاوی را می طلبد.
بنده توفیق نیافته ام تمام پایان نامه ی استاد سجادی را مطالعه کنم و نمی دانم این پژوهش عزیز چه میزان به آنچه ذیلا جزو فرایندهای طنز در ادبیات سنتی ایران اشاره می شود همپوشانی داشته است.
هیچ محققی انکار نخواهد کرد که طنز نویسی با دیدگاه نوین محصول عصر جدید است و ادبیات نوین ایران هم دقیقا از دو کانال مشهور و معروف عثمانی و ادبیات قفقاز با این ژانر جدید آشنایی یافته است اما این مقوله به معنای صرف جنبه ی شخصی طنز در ادبیات سنتی نیست و نمونه های بسیار بدیع طنز حتی سیاسی در ادبیات سنتی به چشم می آید که با نمونه های نوین طنز کاملا برابری میکند.مشابه آنچه سیف فرغانی از شاعران قرن هفتم و هشتم می گفت."سیف از قید مدح و تعلق دستگاه های قدرت آزاد بوده و قصاید خود را عادتا وقف بر مواعظ و انتقادات اجتماعی...می کند."(صفا:۶۳۵)یا این شعر معروف او"بیداد ظالمان":"هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیزبگذرد. "
این شعر و اکثر اشعار سیف آکنده از انتقاد اجتماعی(طنز سیاسی) است.
طنز در ادبیات کلاسیک فارسی غالبا در بین آرایه های ادبی معروف متبلور است چون:اسلوب الحکیم ها،متناقض نما،ذم های شبیه به مدح،استعاره های تهکمیه،دلیل عکس و مهم تر و برجسته تر از همه"شهر آشوب".
از این میان به جهت اختصار در بحث صرفا به نوع اخیر پرداخته می شود:
شهر آشوب(شهرانگیز،عالم آشوب و...)البته شهرآشوب تعریف غنایی هم دارد که در اینجا مد نظر نیست.
در یک تعریف کوتاه و اصطلاحی"شهرآشوب"قطعاتی بوده است که شاعر در آن اهل یک شهر یا بلد را ستایش یا نکوهش می کرده است."نمونه های جالب توجهی از این گونه قطعه ها در کتاب های ادبی و بلاغت ثبت شده است و بسیاری از آن ها را(البته به عربی) می توان در دو کتاب گران بهای یتیمه الدهرثعالبی نیشابوری وتتمه الیتیمه هم از اویافت."(سبک خراسانی در شعر فارسی،استادمحمد جعفرمحجوب:۶۷۸)
شرق شناس انگلیسی"گیب" چنین می پنداشت که شهرآشوب از اختراعات ترکان عثمانی است اما ادوارد براون در تاریخ ادبی خود این نظر گیب را رد میکند:گیب مدعی است اشعار معروف به شهرانگیز از مخترعات عثمانیان است و در ادبیات فارسی این شعر موجود نیست.اما سام میرزا در تحفه سامی(۹۵۷ه.ق.)دو شاعر را نام می برد(وحید قمی و دیگری حریفی اصفهانی)که آن یک در تبریز و این دیگر در گیلان به گفتن آن قسم شعر مبادرت ورزیده اند...براون در باره ادعای گیب تردید کرده اما ظاهرا وی هنوز شهرآشوب مسعود سعد راندیده بود چه محققا شهرآشوب وی از شهرانگیز شاعران عثمانی قدیم تر و متعلق به قرن پنجم و آغاز قرن ششم است و بنابراین جای تردید نمی ماند که ایرانیان مخترع این نوع شعر بوده اند.(همان:۳-۶۸۲)
و آیا این نمونه ها از اشعار پهلوی ایران دلیل بر وجود طنز سیاسی و شهرآشوب در ادبیات فارسی -حتی باستان-نیست؟:
شعر یزید بن مفرغ
آبست و نبیذ است
و عصارات زبیب است
و سمیه رو سپیذ است.
.
و این شعر"ابوالینبغی عباس بن طرخان":
سمرقندکند مند
بذینت کی افکند
از شاش ته بهی
همیشه ته خهی.
نمونه ی بارز طنز سیاسی از این عهد"هجو اسد بن عبدالله"
از ختلان آمذیه
برو تباه آمذیه
آوار بار آمذیه
بیدل فراز آمذیه.
پایان

+ نوشته شده در  Thu 2 Feb 2017ساعت 12:13 PM  توسط محمود علی اصغری  | 
**در بلور خواب ها**...
ما را در سایت **در بلور خواب ها** دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : adabiyyatenovin بازدید : 92 تاريخ : چهارشنبه 21 تير 1396 ساعت: 15:17