خرمن قوشی:زرد آلو پزه/اریح قئزاردان
مشتقات:
چاتلانقوش:گل گندم چمن زار
قوش اب بی-خرمن اوتی:علف هفت بند
قوش یوخوسی:خواب سبک
قوش دیلی:زبان سحر(حدیث مرغان)
«قوش »در شعر و امثال ترکی:
بایرامیدی گئجه قوشی اوخوردی
آداخلی قئز بی جورابئن توخوردی
هرکس شالئن بئر باجادان سوخوردی
آی نه گوزل قایدادی شال ساللاماق
بی شالئنا٬بایراملئقئن باقلاماق
هاوالان ها، هاوالان
هاوالان ها، هاوالان
هاوالاندیق اوچماغا
حق قاپیسن آچماغا
قانادیمیز اؤزولدی
ائل یایلاغا دؤزولدی
ائل یایلاقدان گلینجه
بوغدالاری درینجه
قوجاباشی کسدیلر
قیندیرقادان آسدیلار
قیندیرقا، قلیج یاغی
ایچینده قورد- قوش یاغی
قورد- قوش یاغی درمان دی
جانیم سنه قوربان دی
یولداشلار هامی گئتدی
اویونلار بوردا بیتدی
.
ووروجی قوش٬دیمدیگینن بللیدی:مرغ شکاری از نوکش پیداست.
باشئمدا قوش توتوب:؟
بیر داشیله ایکی قوش وورماق:با یک تیر دو نشان زدن
قوش گورنده قانادئن گورسدیر؛سئچان گورنده٬دیشین.
تک قوش٬یووا باغلاماز
تک قالان دانانی،قوش ییر.
«قوش»در زبان فارسی:
قوش به گروهی از پرندگان شکاری گفته میشود. این واژه تعریف دقیقی ندارد و ممکن است به هر پرندهٔ شکاری گفته شود، اما معمولأ به گونههای کوچکتر خانوادهٔ Accipitridae(عقابیان یا قوشیان) به ویژه زیرخانوادهٔAccipitrinae یا در اصطلاح بازداری سنتیشکاریان زردچشم اشاره دارد. گونههای بزرگتر این خانواده را عقاب، کرکس، سنقر، کورکور وسارگپه مینامند.
قوشها شکارچیانی توانمند و چابک هستند که در شکار پرندگان، پستانداران و خزندگان کوچک تخصص دارند. سرعت آنها به اندازه شاهینها نیست اما توانایی شکار پرندگان در حال پرواز را دارند. طرلان، قرقی، پیغو و پیغوی کوچک چهار گونه قوش بومی ایران هستند که طرلان بزرگ ترین و کمیاب ترین آنهاست.
در شعر فارسی هم «قوش»به عنوان پرنده ای شکاری مطرح شده است ؛ در دیوان منوچهری همین تک بیت را در باره ی«قوش»یافتم:
به زیر پر قوش اندر٬همه چون فرخ دیباها
به پر کبک بر خطی سیه چون خط محبرها.(دیوان/قصیده ی نخست)
فرخ:جوجه
محبر:مرکب دان. برات زنجانی قوش را«باشه»،«باز»و«سنقر»ذکر کرده است.
پایان
(همکاران و استادان ارجمند در تکمیل و تدقیق این متن بنده را یاری فرمایند.-با سپاس فراوان)
برچسب : نویسنده : adabiyyatenovin بازدید : 119