در زلال مهتابی

ساخت وبلاگ

جلگه ی سیاه شب در افق نمایان شد

باز هم من و یک شب،یک قصیده بی خوابی

خاطرات تلخ شب از پس کرانه ی دور

خیس روشنایی ها در زلال مهتابی

سایه می تنید هر جا لحظه ی سیاه شب

ماه اگر نبودی بود تیرگیّ غرقابی

قار قار دور کلاغ حسرت از سپیدی روز

دور برکه می پیچید ضجه های مرغابی

دم به دم عوض می شد رنگ رنگ تیره ی شب

رفت کشتی خورشید از سواحل آبی

صد حماسه اشک و آه،صد ترانه شعر سپید

از کمان چشمم رفت همچو تیر پرتایی

✍️:محمود علی اصغری

+ نوشته شده در  Wed 12 Jul 2017ساعت 11:49 AM  توسط محمود علی اصغری  | 
**در بلور خواب ها**...
ما را در سایت **در بلور خواب ها** دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : adabiyyatenovin بازدید : 86 تاريخ : چهارشنبه 21 تير 1396 ساعت: 15:17