فوت و فن/ فوت ِفن

ساخت وبلاگ
فوت «و» فن؟ یا فوتِ فن؟

فوت کوزه گری؟ یا فوت کاسه گری؟

گمان نمی کنم کسی باشد که سرگذشت این مثل را نداند. اما از کی و برای نخستین بار در چه متنی این مثل وارد زبان فارسی شده روشن نیست. نیز شاید در بافت نحوی آن نکات ظریفی باشد که -گاه- بی تفاوت از کنارش گذر کرده ایم. گرچه همگان این ترکیب تبعی را همواره با "واو" عطف به کار برده ایم لکن با اندکی درنگ و وسواس ِدستوری تصور بر این می شود که شاید «و» عطف در این ساخت ِاتباعی زاید باشد و در اثر بی دقتی افزوده شده است. همانند آنچه در "راهنمایی ِ رانندگی" می بینیم و به خطا"راهنمایی و رانندگی " نوشته و خوانده می شود.
درنگ و وسواس از این جا بر می خیزد که هر فنی باید برای خود به قول معروف «قلقی» داشته باشد که با توسل به مَثَل مورد بحث ، نام آن قلق کوزه گری شده:"فوت" ((ریزه کاری های امری)).از طرف دیگر خود کوزه گری فن است و صنعت پس " فوتِ فن یا صنعت کوزه گری" خیلی هم بیراه نمی نماید.
لغت نامه ی دهخدا این ترکیب تبعی را به هر دو صورت آورده و با نام "فوتِ کاسه گری" و "فوت و فن کاسه گری" ثبت کرده و در توضیح نوشته:"فوت ِکاسه گری ؛ آخرین فن پنهان و مستور صنعتی یا کاری . (یادداشت مؤلف ).فوت وفن . فوت وفن کاسه گری . رجوع به این دو ترکیب شود. اما اصلا فوت و فن کوزه گری یا فوت کوزه گری در لغت نامه نیست.
دلیل دیگری که وسواس دستوری زاید بودن"واو" عطف را تقویت می کند همین سبک و سیاق توضیح دهخدا است:"فنِ پنهانِ...صنعتی یا کاری".(هر فنی فوت خاص خود را دارد.)
مصطفی رحماندوست کتابی دوجلدی دارد با نام"فوت ِکوزه گری-مثل ها و داستان های آن". علی رغم ضبط لغت نامه ی دهخدا (فوت کاسه گری) و معروفیت داستان در بین عامه به هر دو صورت، رحماندوست صرفا ترکیب " فوت کوزه گری" را آورده. در حالیکه در شکل عامیانه داستان چنین تصور شده که استادکار کوزه گر بوده و شاگرد وی پس از جدا شدن از کارگاه وی و استقلال شغلی به کاسه گری روی آورده است.شاگرد که از وی دلیل ترک برداشتن کاسه ها/کوزه ها را جویا می شود استادکار می گوید یک سال دیگر هم برایش کار کرده خوب نگاه کند تا ضمن کار هم فن کاسه/کوزه گری را بیاموزد و هم فوت آن را. تو گویی شاگرد فن کار را یاد گرفته اما "فوت" آن را به خاطر نداشت.
نتیجه اینکه با توجه به صورت مشهور مثل و داستان، "فوت" و "فن "دو چیز مختلفی بود که باید آموخته می شد و هر دو مکمل هم بودند اما در ترکیب "فوتِ فن" تنها ظرافت موجود در داستان معطوف به "فوت" می شد و به فن کاسه یا کوزه گری اشاره نمی شد. با توجه به این ظرافت احساس می شود همان ترکیب عطفی درست تر است. اما در نهایت این ابهام که چرا در لغت نامه اساسا به "فوت کوزه گری"اشاره نشده و کاسه گری آمده و رحماندوست برعکس این ترکیب را آورده برجا می ماند.آیا این داستان بعدها تغییر محتوایی داده است؟
https://t.me/shearhayeman

**در بلور خواب ها**...
ما را در سایت **در بلور خواب ها** دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : adabiyyatenovin بازدید : 159 تاريخ : سه شنبه 16 بهمن 1397 ساعت: 22:33